به گزارش جارنیوز به نقل از افکارنیوز
شرایط زمانی که محمدعلی رجایی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد به دلیل وقوع حوادث سیاسی همچون عزل بنی صدر، ترورهای پی در پی، مشکلات ناشی از جنگ، محاصره اقتصادی، اقدامات مسلحانه مخالفان نظام و مسائلی این چنین یکی از بحرانی ترین مقاطع تاریخ ایران اسلامی بود.
امام خمینی(ره) در بیستم خرداد سال ۶۰ بنی صدر را از فرماندهی نیروهای مسلح برکنار کردند؛ ۱۰ روز بعد نیز طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور در مجلس مطرح و حکم عزل بنی صدر از مقام ریاست جمهوری در تاریخ اول تیرماه همان سال از سوی امام خمینی(ره) صادر شد.
پس از آن نیز قرار شد دوم مرداد به عنوان روز انتخابات دومین دوره ریاست جمهوری تعیین شود.
به فاصله چند روز ازعزل بنی صدر واقعه هفتم تیر و شهادت ۷۲ تن از یاران اصیل انقلاب رخ داد.
امام خمینی (ره) به مناسبت این واقعه و در دیدار با خانواده های شهدای این حادثه بر انتخاب رئیس جمهوری صددرصد مکتبی و اسلامی تاکید کردند.
در همین حال محمدعلی رجایی به عنوان یکی از نامزدهای ریاست جمهوری ثبت نام کرد.
وی اعتقادی به تبلیغات انتخاباتی متداول نداشت و تنها در یک برنامه تلویزیونی که برای معرفی کاندیداها تعیین شده بود حضور یافت.
رجایی در آن برنامه تنها بر اینکه مقلد امام است و فرزند ملت تاکید کرد و گفت: من به عنوان رئیس جمهور فرمان قانون اساسی را به عنوان جدی ترین و اصلی ترین برنامه در دوران کارم به گوش خواهم پذیرفت.
انتخابات در دوم مردادماه برگزار و محمدعلی رجایی با ۱۳ میلیون و هزار و هفتصد و شصت و یک رای به عنوان منتخب مردم رئیس جمهور شد.
یازدهم مرداد نیز حکم ریاست جمهوری از سوی امام خمینی (ره) به محمدعلی رجایی تنفیذ و پس از تحلیف ریاست جمهوری در دوازدهم مرداد اولین اقدام رجایی معرفی محمدجواد باهنر به عنوان نخست وزیر به مجلس بود که باهنر نیز در ۱۴ مرداد از مجلس رای اعتماد گرفت.
۲۸ روز بعد جلسه شورای امنیت کشور در طبقه اول ساختمان نخست وزیری تشکیل شد.
ساعت ۱۵:۱۴ دقیقه بمبی آتش زا منفجر شد؛ انفجاری که باعث سوخته شدن کامل پیکرهای رجایی و باهنر شده بود.
کارکنان به طرف محل انفجار دویدند. جمعیت زیادی از راه رسید. همه نگران رجایی و باهنر بودند. رجایی از چند روز قبل به فرمان حضرت امام خانواده اش را در یکی از واحدهای مسکونی نهاد ریاست جمهوری ساکن کرده بود تا دیگر مجبور به رفت و آمد به خانه اش نباشد.
کمال، پسر سیزده ساله رجایی از دور شاهد شعله های آتش بود. او با حالی آشفته به مادرش تلفن کرد و ماجرا را با او در میان گذاشت تا همسر شهیدرجایی خودش را برساند.
پیکرهای خونین و سوخته رجایی و باهنر را به بیمارستان منتقل کردند. شدت انفجار به حدی بود که ابتدا هیچ کس نتوانست کشته شدگان را شناسایی کند. جنازه ها را به بیمارستان انقلاب منتقل کرده و پیکر شهیدرجایی را در سردخانه قراردادند.
هیچ کس نمی دانست که این پیکر سوخته، بدن شهیدرجایی است. به فکر یکی از اطرافیان او رسید که از روی دندان ها می توان فهمید که پیکر سوخته، بدن رجایی هست یا خیر؟
اما سوختگی آن چنان بود که دهان رجایی به سادگی باز نمی شد. لحظاتی بعد یکی از پزشکان از راه رسید و پس از شستن لب ها با آب اکسیژنه، دهان را باز کرد و دندان ها دیده شد، اما باز هم کسی او را نشناخت.
همسر شهید رجایی به بیمارستان آمد و در سردخانه پیکر سوخته شهید را شناسایی کرد.
با شنیدن خبر شهادت رجایی و باهنر، مردم به خیابان ها ریختند و ایران در سوگ رئیس جمهور و نخست وزیر خود فرو رفت.
با طلوع آفتاب روز نهم شهریور ماه سال ۱۳۶۰ مردم در مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کرده و با سردادن شعار«رجایی، رجایی! راهت ادامه دارد! » پیکر او و شهید باهنر را تا بهشت زهرا مشایعت کردند.
انفجار دفتر نخست وزیری واقعه ای بود که علیرغم خیال خام دشمنان اسلام، نه تنها موجبات انزوای مردم و سقوط نظام را فراهم نکرد بلکه باعث رشد آگاهی و حضور فعال تر مردم شد.
شاید بد نباشد که در سال جاری که با آخرین سال دولت دهم مقارن گشته گامهای مؤثر و چشمگیری در پیشرفت و آبادانی کشور برداشته شود تا بار دیگر رایحه خوش دولتی که بیش از دولتهای پیشین بر محوریت اندیشه و تداوم سیره شهید رجایی تأکید داشته مشام تمام آزادگان و محرومان را عطرآگین کند.
:: موضوعات مرتبط:
سياسي ,
,
:: برچسبها:
محمدعلی رجایی ,
حوادث سیاسی ,
عزل بنی صدر ,
بنی صدر ,
شهید باهنر ,
:: بازدید از این مطلب : 338
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2